انقلاب اسلامی ایران منادی گفتمان جدید و متفاوتی بود که می توان تاثیرات آن را حتی پس از گذشت چهار دهه از زمان پیروزی آن، در سطوح داخلی، منطقه ای و حتی جهانی به خوبی مشاهده نمود. حجم انبوه آثار و منابعی که در مورد انقلاب اسلامی توسط محققان خارجی و داخلی پدید آمده است نشان از اهمیت، عظمت و تاثیرات این انقلاب بزرگ دارد. انقلاب اسلامی حتی در بعد تبیین و تحلیل انقلابها نیز تاثیرات مهمی داشته است. برخی از صاحب نظران معتقدند که این انقلاب، نسل جدیدی از نظریه پردازی انقلابها را بوجود آورده است که نسبت به نسل های پیشین نظریه ها، کامل تر و دقیق تر می باشد.

اگر بحث مربوط به انقلابها را به چهار محور 1- چیستی و ماهیت 2- علل 3- فرایند وقوع و 4- پیامدها، تقسیم کنیم می توان گفت که انقلاب اسلامی بر مطالعات مربوط به هر چهار محور تاثیرات جدی داشته است. خصوصاً در بحث علل و فرایند انقلابها، بررسی ها نشان داده است که انقلاب اسلامی به طور مشخص عوامل فرهنگی و عوامل کارگزاری را وارد مطالعات انقلاب کرده و از وزن عوامل ساختاری کاسته است. در پرتو انقلاب اسلامی، نقش فرهنگ و ایدئولوژی در جنبش های انقلابی، بسیج و مشارکت گسترده توده ای، نقش رهبری و سازماندهی و کاهش توجه به عنصر خشونت که معمولاً بخش جدایی ناپذیر در مطالعه همه انقلابها تلقی می شد، مورد توجه قرار گرفته است. همینطور بحث های مربوط به مشروعیت سیاسی و زنان در پرتو انقلاب اسلامی برجسته شده است.


اما در مورد آثاری که به علل وقوع انقلاب اسلامی پرداخته اند و اینکه کدام عوامل و به چه نحوی در این آثار مورد توجه قرار گرفته است اظهار نظر دشوار است چون با توجه به تعداد زیاد آثار مرتبط با انقلاب اسلامی این کار نیاز به بررسی و زمان زیاد دارد. خوشبختانه در این زمینه تحقیقات ارزشمندی صورت گرفته است که می توانم سخنانم را با ارجاع به آنها مستند کنم. یک تحقیق که از مطالعه و بررسی بیش از 500 کتاب و مقاله در باب انقلاب اسلامی حاصل شده است، نشان می دهد که به ترتیب رویکردهای جامعه شناختی، سیاسی و تاریخی رویکردهای غالب در تبیین و تحلیل انقلاب اسلامی بوده اند.در بخش کتب، علل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی-اجتماعی تا حدودی به یک اندازه مورد توجه بوده و نقش نخبگان و علل ساختاری و بین المللی در مرتبه بعد قرار داشته اند. ولی در بخش مقالات، علل فرهنگی و سیاسی بیشتر از سایر علل مورد تاکید تحلیل گران قرار گرفته اند. در مجموع نیز در میان علل انقلاب، علل فرهنگی بیش از سایر علل مورد توجه بوده اند.جالب این است که بدانیم، همانگونه که در تحقیق فوق نیز نشان داده شده است، علیرغم آنکه برخی از محققین بر نقش عوامل بین المللی و فراملی در پیروزی انقلاب اسلامی تاکید دارند و انقلاب اسلامی را به نوعی پیامد فضای باز سیاسی بوجود آمده در دوران شاه تحت فشارهای حقوق بشری کارتر می دانند ولی واقعیت این است که در مجموعه آثار علمی مرتبط با انقلاب ایران، این عامل کمتر از عوامل دیگر مورد توجه نویسندگان بوده و عوامل فرهنگی و سیاسی جایگاه برتری داشته اند.


بررسی های انجام شده از شعارهای انقلاب اسلامی نیز این مباحث را تایید می کند. شعارهای انقلاب اسلامی یکی از مهمترین منابعی است که می توان چیستی و ماهیت و علل وقوع انقلاب اسلامی را از دل آنها استخراج کرد.بررسی ها نشان می دهد که بیش از 50 درصد از شعارهای مربوط به اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی، در مورد اهداف و ارزشهای فرهنگی و 40 درصد در مورد اهداف و ارزشهای سیاسی بوده اند و حجم شعارهای مربوط به اهداف اقتصادی در مرتبه بسیار پایینی قرار داشته است. در مورد علل نیز، شرایط سیاسی حاکم بر جامعه و وضعیت نامطلوب فرهنگی جامعه اساسی ترین ریشه و علل وقوع انقلاب اسلامی بوده اند.


یک نکته مهم که گفتن آن در اینجا ضرورت دارد این است که برخلاف نظر برخی افراد که معتقدند بحث در خصوص علل انقلاب اسلامی و اساساً تبیین انقلاب اسلامی دیگر چندان موضوعیت ندارد و به اندازه کافی در این خصوص آثار پژوهشی تولید شده است، باید بگویم که اتفاقاً با توجه به گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و برخی اسناد منتشر شده در داخل و خارج از ایران و همچنین کاسته شدن از برخی حساسیت ها، پژوهش درباره علل انقلاب اسلامی اهمیت بیشتری پیدا کرده و باید منتظر تولید آثار جدی تری در این زمینه باشیم.






برچسب ها : انقلاب اسلامی ایران,انقلاب, اسلامی ایران,  ,